سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

دعای 51 صحیفه سجهدیه - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی

وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی التَّضَرُّعِ وَ الِاسْتِکَانَة :ِ 

إِلَهِی أَحْمَدُکَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَى حُسْنِ صَنِیعِکَ إِلَیَّ، وَ سُبُوغِ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ، وَ جَزِیلِ عَطَائِکَ عِنْدِی، وَ عَلَى مَا فَضَّلْتَنِی بِهِ مِنْ رَحْمَتِکَ، وَ أَسْبَغْتَ عَلَیَّ مِنْ نِعْمَتِکَ، فَقَدِ اصْطَنَعْتَ عِنْدِی مَا یَعْجِزُ عَنْهُ شُکْرِی. وَ لَوْ لَا إِحْسَانُکَ إِلَیَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّی، وَ لَا إِصْلَاحَ نَفْسِی، وَ لَکِنَّکَ ابْتَدَأْتَنِی بِالْإِحْسَانِ، وَ رَزَقْتَنِی فِی أُمُورِی کُلِّهَا الْکِفَایَةَ، وَ صَرَفْتَ عَنِّی جَهْدَ الْبَلَاءِ، وَ مَنَعْتَ مِنِّی مَحْذُورَ الْقَضَاءِ. إِلَهِی فَکَمْ مِنْ بَلَاءٍ جَاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ عَنِّی، وَ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ سَابِغَةٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَیْنِی، وَ کَمْ مِنْ صَنِیعَةٍ کَرِیمَةٍ لَکَ عِنْدِی أَنْتَ الَّذِی أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِی، وَ أَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثَارِ زَلَّتِی، وَ أَخَذْتَ لِی مِنَ الْأَعْدَاءِ بِظُلَامَتِی. إِلَهِی مَا وَجَدْتُکَ بَخِیلًا حِینَ سَأَلْتُکَ، وَ لَا مُنْقَبِضاً حِینَ أَرَدْتُکَ، بَلْ وَجَدْتُکَ لِدُعَائِی سَامِعاً، وَ لِمَطَالِبِی مُعْطِیاً، وَ وَجَدْتُ نُعْمَاکَ عَلَیَّ سَابِغَةً فِی کُلِّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِی وَ کُلِّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِی، فَأَنْتَ عِنْدِی مَحْمُودٌ، وَ صَنِیعُکَ لَدَیَّ مَبْرُورٌ. تَحْمَدُکَ نَفْسِی وَ لِسَانِی وَ عَقْلِی، حَمْداً یَبْلُغُ الْوَفَاءَ وَ حَقِیقَةَ الشُّکْرِ، حَمْداً یَکُونُ مَبْلَغَ رِضَاکَ عَنِّی، فَنَجِّنِی مِنْ سُخْطِکَ. یَا کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ وَ یَا مُقِیلِی عَثْرَتِی، فَلَوْ لَا سَتْرُکَ عَوْرَتِی لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ، وَ یَا مُؤَیِّدِی بِالنَّصْرِ، فَلَوْ لَا نَصْرُکَ إِیَّایَ لَکُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ، وَ یَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نِیرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهَا، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ، وَ یَا أَهْلَ التَّقْوَى، وَ یَا مَنْ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى، أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی، وَ تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئاً فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِی قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، وَ لَا مَفَرَّ لِی فَأَفِرَّ. وَ أَسْتَقِیلُکَ عَثَرَاتِی، وَ أَتَنَصَّلُ إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِیَ الَّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی، وَ أَحَاطَتْ بِی فَأَهْلَکَتْنِی، مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیْکَ رَبِّ تَائِباً فَتُبْ عَلَیَّ، مُتَعَوِّذاً فَأَعِذْنِی، مُسْتَجِیراً فَلَا تَخْذُلْنِی، سَائِلًا فَلَا تَحْرِمْنِی مُعْتَصِماً فَلَا تُسْلِمْنِی، دَاعِیاً فَلَا تَرُدَّنِی خَائِباً. دَعَوْتُکَ یَا رَبِّ مِسْکِیناً، مُسْتَکِیناً، مُشْفِقاً، خَائِفاً، وَجِلًا، فَقِیراً، مُضْطَرّاً إِلَیْکَ. أَشْکُو إِلَیْکَ یَا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ الْمُسَارَعَةِ فِیمَا وَعَدْتَهُ أَوْلِیَاءَکَ، وَ الْمُجَانَبَةِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَکَ، وَ کَثْرَةَ هُمُومِی، وَ وَسْوَسَةَ نَفْسِی. إِلَهِی لَمْ تَفْضَحْنِی بِسَرِیرَتِی، وَ لَمْ تُهْلِکْنِی بِجَرِیرَتِی، أَدْعُوکَ فَتُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاً حِینَ تَدْعُونِی، وَ أَسْأَلُکَ کُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِی، وَ حَیْثُ مَا کُنْتُ وَضَعْتُ عِنْدَکَ سِرِّی، فَلَا أَدْعُو سِوَاکَ، وَ لَا أَرْجُو غَیْرَکَ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ، تَسْمَعُ مَنْ شَکَا إِلَیْکَ، وَ تَلْقَى مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ، وَ تُخَلِّصُ مَنِ اعْتَصَمَ بِکَ، وَ تُفَرِّجُ عَمَّنْ لَاذَ بِکَ. إِلَهِی فَلَا تَحْرِمْنِی خَیْرَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى لِقِلَّةِ شُکْرِی، وَ اغْفِرْ لِی مَا تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبِی. إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ الْمُفَرِّطُ الْمُضَیِّعُ الْآثِمُ الْمُقَصِّرُ الْمُضَجِّعُ الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِی، وَ إِنْ تَغْفِرْ فَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِین.َ

نیایش آن حضرت در تضرّع و اظهار خاکساری

ای معبود من، تو را می‌ستایم ـ و تو سزاوار هر ستایشی ـ بدان سبب که در حقِ من نیکی‌ها کردی، و نعمت‌های فراوان به من بخشیدی، و عطایای بسیار ارزانی فرمودی، و به رحمت خود مرا بر دیگران برتری دادی، و نعمت خویش را بر من تمام گرداندی. تو درباره‌ی من چندان خوبی و احسان کرده‌ای که دست شکر و سپاس من از آن کوتاه است.
آری، اگر نبود احسان تو و نعمت‌های بسیارت، من بهره‌ی خود را به دست نمی‌آوردم و نَفس خود را اصلاح نمی‌کردم؛ ولی تو پیش از آن که درخواست کنم، به من احسان فرمودی، و در همه‌ی کارها از دیگران بی‌نیازم کردی، و سختیِ بلا را از من دور ساختی، و حکم سهمگین خود را از من باز داشتی.
ای معبود من، چه بسیار بلای بیش از طاقت که از من بگرداندی، و چه بسیار نعمت که چشم دلم را بدان روشنی بخشیدی، و چه بسیار احسان که از روی بزرگواری در حقِ من روا داشتی.
توی که هنگام ناچاری و بیچارگی، دعایم را به اجابت رساندی، و چون به پرتگاهِ گناه افتادم، دستم را گرفتی و مرا آمرزیدی و حقّ مرا از دشمنانم ستاندی.
ای معبود من، هرگاه از تو چیزی خواسته‌ام، بخیلت نیافته‌ام، و هرگاه آهنگِ دیدار تو کرده‌ام، گرفته و درهم نبوده‌ای، بلکه دیده‌ام دعای مرا می‌شنوی و آنچه خواسته‌ام عطا می‌کنی، و دیده‌ام در هر حالتی که هستم، و در هر زمانی که به سر می‌برم، نعمت‌های فراوانت بر من ارزانی شده است. از این روست که تو نزد من در خورِ ستایشی و احسانت پیش من نیکوست.
جان و زبان و عقل من تو را ستایش کنند؛ ستایشی که به حدّ کمال خود و حقیقتِ سپاست نایل آمده و منتهای خشنودی تو از من است. پس مرا از شدتِ خشم خود رهایی ده.
ای جان پناهِ من در آن هنگام که راه‌های گوناگون مرا در یافتنِ راه رستگاری به رنج و سختی می‌افکنند. ای بخشنده‌ی گناه من، اگر تو زشتی‌های مرا از چشم مردم نمی‌پوشاندی، من از رسوایان بودم. ای آن که با یاری خود مرا توانای بخشیدی، اگر یاری‌ام نمی‌کردی، از شکست خوردگان بودم. ای آن که پادشاهان در پیشگاه تو یوغ ذلت و خواری را بر گردن نهاده‌اند و از قدرت و سختگیری‌ات هراسان‌اند. ای آن که پرهیزگاریِ بندگانت را سزاواری، و ای آن که نام‌های نیکو داری، از تو می‌خواهم که مرا ببخشای و بیامرزی؛ زیرا نه بی‌گناهم که روی عذر خواهی داشته باشم، نه نیرویی دارم که بر تو پیروز شوم، و نه گریزگاهی که بدان بگریزم.
از تو می‌خواهم که از گناهانم درگذری، و از آن گناهان که مرا در بند خود کرده و از همه سو احاطه نموده و از پرتگاه نابودی فرو افکنده است، پوزش می‌خواهم. ای پروردگار من، از گزند آن معاصی، توبه کنان به سویت گریخته‌ام، پس توبه‌ام را بپذیر. به درگاهت پناه پناه آورده‌ام، پس پناهم ده. از تو پناه می‌جویم، پس مرا خوار مساز. نیاز خواه تواَم، پس نعمت خویش را از من دریغ مدار. در تو آویخته‌ام، پس دستم را رها مکن. خواهان لطف تواَم، پس نومیدم برمگردان.
ای پروردگار من، تو را می‌خوانم، در حالی که درویشم و نالان و ترسان و نگران و بیمناک و فقیر، و از درگاه تواَم گریزی نیست.
ای معبود من، پیش تو شکایت می‌کنم از ناتوانی‌ام در شتاب ورزیدن به سوی وعده‌هایی که به دوستانت داده‌ای، و دوری گزیدن از چیزهایی که دشمنانت را از آنها ترسانده‌ای، و شکایت می‌کنم به تو از فراوانی اندوه و وسوسه نَفسِ خویش.
معبودِ من، تو مرا به نیّت بَدم رسوا نساختی، و به سبب گناهانم به ورطه‌ی نیستی نینداختی. چون می‌خوانمت، پاسخم می‌گویی؛ اگر چه هنگامی که تو مرا به سوی خود می‌خوانی، درنگ می‌ورزم. هر حاجت که خواهم، تنها از تو خواهم، و هر جا که باشم، راز دل با تو در میان می‌گذارم. جز تو را نمی‌خوانم و جز به تو امید نمی‌بندم.
پیوسته فرمانبردارم؛ چرا که هر کس شکایت پیش تو آورَد، آن را می‌شنوی، و هر کس بر تو توکل کند، به او روی می‌آوری، و هر کس در تو آویزد، او را رهایی می‌بخشی، و هر کس به تو پناه آورَد، غم و اندوهش را می‌بَری.
پس معبود من، مرا به سبب اندک بودن سپاسم، از خیر آن جهان و این جهان محروم مساز، و گناهانم را که خود از آنها آگاهی، بیامرز.
با این همه، اگر عذابم کنی، چه می‌توانم گفت، که من ستمکارم، سهل‌انگارم، تبهکارم، گنهکارم، مقصّرم، لاابالی و غافل از بهره‌ی خویشم. اما اگر مرا بیامرزی، چه جای شگفتی، که تو مهربان‌ترینِ مهربانانی.



تاریخ : سه شنبه 89/6/30 | 8:25 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.